لحظه هاي ما براي هو ღ
اززیبایی های زندگی خانواده ای مینویسم که به دنبال خوشبختی اند 
بسم الله الرحمن الرحیم


+ما برای عروسیمون هیچکدوممون نه سرویس آرایشی خریدیم نه بهداشتی نه سرویس حوله و نه آینه شمعدون و یا چمدون و لباس و....هیچ هیچی نخریدیم.اولا چون من خیلیهاشو داشتمو ونیاز به خریدش نداشتم و اگه میخریدم میشد اسراف ثانیا همسرم بدهی داشت و قادر به خریدش نبود منم دوست نداشتم قرض کنه تا برام بخره خیلی هم حرف شنیدیم حتی از مادرامون......همسری هم بدون اینکه من اعتراضی بهش داشته باشم میگفت شما فعلا صبر کن من بهترینشو برات میخرم بموقع......چند روز پیش میخواستم برم تو اتاق خوابمون همسرم جلومو گرفتو نذاشت گفت چشاتو ببند و هرموقع گفتم بازشون کن........چشامو که باز کردم اینارو روی تخت دیدمو اینقده ذوق کردم با دیدنشون.ادکلن ازون چیزایی بود که دوست داشتم خودش برام بخره......بهش میگم چند خریدی؟مقدمه چینی میکنه و میگه ازونجایی که پیامبر بیشترین هزینه شو صرف خرید عطرش میکرد ما هم این سنتو پیش گرفتیم و 240 تومن دادیم ادکلن خریدیم.

+برای داشتن یه تفریح سالم حتما نیازی نیست پول زیادی خرج کنی تاکسی بگیری بری خارج از شهر و اونجا بری داخل یه کافی شاپ تا یه بستنی بخوری.گاهی تو خونه یه چیز مختصر مثلا یه ساندویچ کوچولو یا یه دسر ساده درست کن و با همسرت ببر پارک سر خیابونتون بخور.چند روز پیش طرز تهیه یه دسر زعفرونی خوشمزه رو یاد گرفتم درستش کردم و همسرم عصری که از سرکار اومد ازش خواستم آخر شب بریم پارک و این دسرو بخوریم...رفتیم پارک روبرو خونمون تو چمنها نشستیم و این دسر خوشمزه رو خوردیم حرفای خوب خوب زدیم و برگشتیم و کلی انرژی گرفتیم آخه اصلا پول خرج نکردیم.اونشب اینقدر حس تازه ای بهم دست داد که تصمیم گرفتم لاقل هفته ای یبار اینکارو بکنم.

+ما تلویزیون تو خونه نداریم یعنی اصلا نخریدیم و تصمیم هم نداریم که بخریم.همه نوع تکنولوژی رو هم داریما موبایل 8 هسته ای و لپ تاپ مارک اچ پی و کامپیوتر adslدار...اما تی وی نداریم.به نظرم خونمون بدون این موجود جو صمیمی تری داره.همسری هم وقتی پشت کامپیوتر میشینه کار خصوصی نداره باهاش یا تو سایت خبری میره یا تو سایت علماء....منم اکثرا میرم کنارش میشینم و باهم اخبار میخونیم،بعضی خبرا رو اون انتخاب میکنه و بعضیهاشو من با هم میخونیم با هم تعجب میکنیم،چون خودمون خبرارو میخونیم و اخبارمون گوینده نداره بینش میتونیم باهم حرف بزنیمو نظر بدیم میتونیم یعالمه باهم سر یه عکس بخندیم اوون به یه کس بخنده و من به خنده اون بخنذم و یا......و میتونیم با هم کنارش خوراکی بخوریم مثل گوجه سبز،تخمه یا دسرای خوشمزه من مثل این.مامانم هنوز که هنوزه میگه تا تی وی نخری خونه ت نمیام...ولی ما همچنان بر اعتقاد خود راسخیم.


پشیمان

دارم با خواهر شوهرم سبزی پاک میکنیم.این خواهر شوهرم خیلی ماهه خیلی کمکم میکنه از خصوصیات داداشش برام میگه و باعث میشه که من با شناخت از خصوصیت همسرم باهاش رفتار مناسبتری انجام بدم...بعد کمی صحبت کردن بهش میگم وای آخه این داداشت خیلیییییییی غرور داره!و این غرور موجب میشه خیلی حساس بشه سر رفتارهام....خواهر شوهرم هم از دوران قبل ازدواج همسرم میگه که اونموقع اینطوری بوده و همیشه بهش گفته که غرورتو در برابر همسرت بشکن و....

چند ثانیه بعد از حرفی که زدم پشیمون میشم!

شاید بگم تک مشکلی که در درون همسرم وجود داره و من متوجه اش هستم همین غرورش باشه.چیزی که نسبت به سال گذشته تو وجودش خیلی کمرنگ شده.چیزیکه خودشم ازش رنج میبره و دنبال نابود کردنشه!عیبی که خدا مخفیش کرده و اونموقع من این عیبو دارم برای خواهرشوهرم میگه که چی؟؟برای چی؟که چی بشه؟که اون چی بگه؟؟آخه یکی نیست بگه بدبخت خدا ستارالعیوبه اونموقع تو که سرتاسرت عیبه داری این عیبو فاش میگی؟فاش میگویم و از گفته خود بیزارم!

نه از شوهرت نه از هیچ بشر دیگه ای بدی نگو به این فکر کن که اگه لازم به گفتن بود خدا مخفیش نمیکرد!!!معلوم نیست شاید اون جزء نجات یافتگان باشه و تو جزء خاسران...تو از تمام صفات درونی اون فرد خبر نداری که

*من نمیگم بزرگا میگن صفت رذیله از کسی میدونی حق بیانو نداری یا غیبته یا تهمت!


برچسب‌ها: انسان ناب, شکموها, عکس, من و نفسم
ادامه مطلب
[ چهارشنبه یکم خرداد ۱۳۹۲ ] [ 15:13 ] [ از نسل او ] [ ]
بسم الله الرحمن الرحیم

+ سال گذشته به مناسبت تولد همسرم میخواستم براش تسبیح ۱۵ تایی فیروزه بخرم اما خب اینقد تو این بازار تقلب زیاد هست که بعد ۱ ماه پرسش و جو بازم نتونستم اصلشو پیدا کنم.براش یه چیز دیگه خریدم و بهش گفتم که میخواستم برات تسبیح بخرمو نشد و.....اونم گفت من تسبیح فیروزه نمیخوام تسبیح خاک کربلا میخوام.....خلاصه بعد یک سال یه مهر کربلا و تسبیح کربلا برای مامانم از کربلا آوردن منم ازش گرفتمو آوردم برای همسرم.هی فکر کردم که چه جوری این کادو رو جوری بهش بدم که سورپرایز شه... تا اینکه ایده کادوی دیواری به ذهنم رسید.همون گل مصنوعیای پست پایینو با نخ به هم وصلشون کردم اینجوری بعد آویزونشون کردم به میخ دیوار و کادومم انداختم توی کیسه و آویزون کردم به شاخه گل آخری اینجوری زیرش هم یه قلب گذاشتم و جناب پیغام گذارو که پیغامش این بود:"گفته شده نماز در ۳ صورت قبول است ۱-نماز با حضور قلب۲-نماز با نوافل آن ۳- نماز با مهر کربلا"....آدم گاهی اوقات یسری از حرفارو نمیتونه با زبون ب همسرش بگه اگه کلا نگه هم نمیشه پس باید چیکار کنه باید بنویسه کاغذ برداشتم و شروع کردم به نوشتن حرفای دلم مثلا یکیش این بود"میشه ۵ شنبه آخر هفته بریم بیرون غذا بخوریم فلان جا"......اینم نمای کلی از کادوی دیواریم.


+به مناسبت سالگرد رحلت آیت الله بهجت که همین چند روز پپش بود به همسرم یه کادو دادم!!! یسری جملات کلیدی از ایشون و یا استاداشونو جمع آوری کردم تو قطعات کوچیک برش زدم لولش کردم مثل نامه و با نخ گره زدمشون اینجوری.بعد انداختمش توی شیشه کناریش و عکس آیت الله بهجت رو هم دور تا دور شیشه گرفتم از داخل اینجوری بعد برا اینکه فضا رمانتیک بشه شیشه رو انداختم داخل یه ظرف پیرکس و روش یه شمع روی آب گذاشتم و گل خشکامو ریختم دورش اینجوری.......اینم نتیجه نهایی کارم.اینم برای فهم بهتر.


+ همسری میگه آیت الله بهجت گفتن: امام زاده ها شبیه داروخونه هستن هر کدومشون یه دردی رو دوا میکنن فقط باید بشناسیشون مثلا یکیشون برا بچه دار شدن دارویه یکیش برا ازدواج و یکی دیگه ش برای.......چند روزی هست که برای نماز مغرب و عشاء هر روز به یکی از امام زاده های شهر میریم و نمازمونو اونجا میخونیم.گاهی بعد تقویت روح تو راه برگشت به جسممونم یه حالی میدیم یه بستنی میخوریمو تو پارک قدم میزنیم و برمیگردیم خونه مون.اینکار انرژی و خوشحالی فوق العاده ای بهم میده.آرامشی که لحظه ای نیست!!

+روز مرد نزدیکه فقط خواستم یه پیشنهاد بدم برای کادوی روز مرد اونم سالنامه العبد هستش تو اینترنت سرچ کنید پیداش میکنید.


ادامه مطلب خاطره خودم و همسرم(خصوصی)


برچسب‌ها: ایده عاشقانه, هدیه, عکس, انسان ناب
ادامه مطلب
[ شنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ 20:2 ] [ از نسل او ] [ ]
یه معذرت خواهی پر سر و صدا از همسرم


برچسب‌ها: عکس, انسان ناب, یک جمله ای ها, سفر
ادامه مطلب
[ دوشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۲ ] [ 20:56 ] [ از نسل او ] [ ]

یک جمله ای ها:

گاهی اوقات به همسر خود جملات این چنینی بگین:

"خوشحالم که تو همسرمی،وقتی تورو دارم و بهت فکر میکنم از هر نگاه و فکری آزادم"

این جمله به همسرتون انرژی زیادی میده.درواقع جوری تشویق میشه که دوست داره موقیت خودشو حفظ کنه.ژ


ادامه مطلب خصوصی


برچسب‌ها: اخلاق همسرداری, انسان ناب, اسوه همسرداری, یک جمله ای ها
ادامه مطلب
[ شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۱ ] [ 20:54 ] [ از نسل او ] [ ]
نزدیکای عروسیمون ذهنم فقط درگيره اينه كه تو خونه خودمون چه كارهايي ميتونم برای همسرم انجام بدم تا خوشحالش کنم مخصوصا وقتايي كه از سركار مياد خونه پيشم.گوشيمو برميدارم و بهش اس ميدم:

من:عزيزم؟تو زمستون وقتي مياي خونه دوست داري چي بهت بدم بخوري تا حالت جا بياد؟

همسرم: شلغم،شير كاكا ئو،سوپ خب تو بگو چه چيزا بلدي من انتخاب كنم كدوم؟

گوشیمو میذارم کنار و از دوستم ميپرسم وقتي شوهرت زمستونا از سركار مياد براش چي مياري و چه جوري ازش پذيرايي ميكني؟ميگه :هيچي.ميگم چرا هيچي؟؟ ميگه آخه اگر اينكارو هر روز براش بكنمو و يروز نكنم فكر ميكنه از محبتم بهش كم شده پس در نتيجه زياد لوسش نكنم بهتره!!

اما من يه چيز خوب از شوهرم ياد گرفتم و اونم اينه كه اگر نيت كار خدايي باشه ديگه به هيچي غير رضايت خدا فكر نميكني!پس نيتمو ميذارم فقط کسب رضایت خدا و از خودشم قدرت ميخوام كه كمكم كنه تا اونجا كه توانايي دارم براي پذيرايي از همسرم چيزي رو ازش دريغ نكنم.


ادامه مطلب خصوصی


برچسب‌ها: انسان ناب, اخلاق همسرداری, عکس
ادامه مطلب
[ یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۱ ] [ 15:47 ] [ از نسل او ] [ ]

خانوم عزیز اقتدار شوهرتو نشكون!

با تو هسم نویسنده وبلاگ!!

میدونی تابحال چند بار اقتدار شوهرتو ناخواسته شکوندی و خودتم متوجه نشدی؟؟


برچسب‌ها: اخلاق همسرداری, عکس, انسان ناب, دفتر زندگی
ادامه مطلب
[ سه شنبه دوازدهم دی ۱۳۹۱ ] [ 15:34 ] [ از نسل او ] [ ]
انسان ناب

چه تو ماه محرم چه 11 ماه دیگه هر سری دلش اینقدر گرفته که جز با اشک آروم نمیشه مرثیه حسین علیه السلام و فرزنداشو میخونه،و برای خودش گریه میکنه.کم پیش میاد ولی گاهی دیدم از یک موضوع دنیوی ناراحت شده و اینو ربط داده و چسبونده به حسین علیه السلام و اشک ریخته تا اشکی که میریزه برای امور دنیوی نباشه تا خدا به دلش نگاه کنه تا حسین به دلش نگاه کنه تا دلش بشکنه از مصیبت حسین تا یادش بیاد که اعظم المصائب مال حسینه تا آروم شه!!میدونه روایت امام صادق رو که هرکی دلش برای حسین شکست خدا بدان دل نگاه میکند.میدونه اونیکی روایت از ائمه رو که فقط بر مصیبت حسین گریه کنید.زرنگه!!!میدونه اشک بر حسین یعنی اذن دخول آنها بر دل یعنی ماذون شده از اعلی علیین!!و...


برچسب‌ها: انسان ناب
ادامه مطلب
[ دوشنبه ششم آذر ۱۳۹۱ ] [ 12:24 ] [ از نسل او ] [ ]
به نام خداوند پیونددهنده قلوب

سالگرد یکی شدنمون مبـــــــــــــــــــــــــــــــارک عزیزم !

یعنی میشه یروز بیاد که امام زمانو تو خونمون دعوت کنیم و بهش بگیم آقا خوش آمدی به سالگرد یکی شدنمان!من برای جشن سالگرد مون هیچ مهونی نمیخوام جز خود آقا.دوست دارم خودم بهشون کیک و شربت بدم!بچه هامون برن بغل آقا بازی کنن!آره؟!چیکار کردیم که موندیم بی سرپرست؟!یعنی اونروز میاد که ما خودمونو از یتیمی نجات بدیم؟!کی قراره اونروز برسه همسرم کِی؟!چرا نمیبینیمش؟کی خدا مهر انسان بودنو بهم میزنه!کی خدا بهم میگه حالا انسان شدی حالا میتونی سرپرستتو ببینی؟!کی سالگرد با امام زمان یکی شدنمان را جشن میگیریم؟!

دوست دارم یروز امامم بهم شیرنی بده و بگه:تبریک.سالگرد یکی شدنتان با ما مبارک.الان شدی از نسل ما!

.

.

این کارت پستالی که میبینین خودم درستش کردم اون دوتا هم ماییم  که شب میلاد امام رضا علیه السلام در حرم خواهر شون پیوند مودت رو بستیم.مجبور شدم چهره دامادو کمی سانسور کنم.ی جانماز سفره عقدمون بود و ی قرآن تو دستمون.این گلم چون عین دسته گل عروسیم بود در کنار عکسم جاش دادم.

شرح اتفاقات وهدایای این روز در پست های آتی.


یادمه یکی از دوستان ازم خواسته بود درباره خودسازی هم بنویسم.از اين به بعد ي بخش جديد اضافه ميشه به اين وبلاگ به اسم انسان ناب !و در اون بخش از نكته هاي ظريف خود سازي گفته ميشه كه من من من خودم به تذكرش نياز دارم

انسان ناب ۱ در ادامه مطلب...


برچسب‌ها: سالگرد ازدواج, عکس, امام زمان, انسان ناب
ادامه مطلب
[ دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ ] [ 10:14 ] [ از نسل او ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

یا لطیف

وقتی مجرد بودم زندگی قشنگ و بدون دغدغه ای داشتم.خودمو آدم خوبی میدونستم و بهشت رو بر خودم واجب.بیشتر از سنم سواد داشتم و خودمو عقل کل میدونستم و برای آدمای باسواد ارزش خیلی زیادی قائل بودم.از آدمای خیلی مذهبی بدم میومد و میانه رو هارو بشدت دوست داشتم.اما 1 سال بعد ازدواجم همه چیز زندگیم عوض شد.همه چیز....
همسرم شاید یک سوم ملاکهایی رو که من دنبالش بودم رو هم نداشت.در تمام طول دوره آشناییمون با اینکه میخواستم ازش فرارکنم و بهش بگم "نه" اما....اون ایقدر درون مایه اصولی و عقلانی صحیحی داشت که عقل کل من رو شکست داد و عقل و دل رو با هم تسخیر کرد و من بعد گذشت یکسال علت شکستم رو فهمیدم !!
و الآن با تمام وجودم دوستش دارم.بدون ذره ای!اغراق هر روز بیشتر از دیروز.
--------------------------------
hamsarimito@chmail.ir
برچسب‌ها وب
عکس (63)
هدیه (24)
تولد (10)
سفر (3)
چله (2)
ح ز (2)
ا ز (1)
قم (1)
ن خ (1)
امکانات وب