|
لحظه هاي ما براي هو ღ اززیبایی های زندگی خانواده ای مینویسم که به دنبال خوشبختی اند
|
بسم الله الرحمن الرحیم +همه میگویند از شوهرت در خانه کار بکش.چیزی را از او نخواهی بد عادت میشود و دیگر کار نمیکند.خانه تکانی را تنها انجام داده ای؟او وظیفه دارد به تو کمک کند ......الا من :" وظیفه ای ندارد که به من کمک کند و من هم وظیفه تمیز کردن خانه را ندارم من از روی محبت خانه عشقمان را تمیز میکنم و هیچوقت هم ازو نخواهم خواست به من در امری که تا جای ممکن توانایی دارم کمک کند.و تو چه میدانی که این کار ابزاریست در دست من برای جلب محبت همسرم و باز تو چه میدانی که محبت و لطف محبت میاورد و مردی که تلاشهای یک زن را برای تمیزی خانه میبیند خود کمر همت میبندد و اینبار نه از روی اجبار بلکه بدون هیچ درخواستی و با همان محبت برخواسته از عشق به کمکت میاد" +همه از سر دلسوزی میگویند:"لباس عید نخریده ای!شوهرت میبایست تو را به بازار میبرد و برایت لباسی تهیه میکرد.تازه عروس باید لباس نو بپوشد.برای خودت میگویم مردم پشت سرت حرف میزنند.....الا من:"هزینه لباس را به من داده است تا تهیه کنم اما مانتویی که دارم هنوز نو هست مرا نیازی به مانتوی دیگر نیست" +همه میگویند :"چرا از همسرت پول ماهانه نمیگیری بد عادت میشود.....الا من :" حقی که اسلام بر گردن مرد نهاده است نفقه است که شامل خرجی خوراک و پوشاک و ... میشود که خداروشکر مهیاست مابقی دیگر از سر لطف است بدهد مرا مدیون خود کرده،ندهد جفایی نکرده است" +همه میگویند :" از همسرت عیدی نگرفته ای؟شوهرت قرون وسطایی است!مانند فلانی سیاست داشته باشید.به مردانتان یاد بدهید که برایتان هدیه بگیرند و بهتان عیدی بدهند طلا/پول.مردان امروزی همسرانشان را دوست دارند و خودشان برایشان هدیه میگیرند.....الا من :" دادن هدیه استحباب دارد حکم واجبی نیست که اگر ترک شود مطرود خدا شود.بدهد به خود و به من لطف کرده است ندهد چیزی از محبت بینمان کم نمیشود بدون هدیه هم دوستش دارم و میدانم که دوستم دارد. +همه میگویند زن باید سیاست داشته باشد و به همسرش نگوید چقدر مال دارد.پولهایت را برای خودت سرمایه کن و این را از او پنهان بدار.......الا من :" گویی حرف خدایت را فراموش کرده ای که من را جان او خطاب کرده و او را جان من.وقتی او را در محرمانه ترین هایم در روح و جسم متعلق به خودم شریک کرده ام!چگونه میتوانم او را از مالی که متعلق به خدایش است و امانتی است در دست من مطلع نکنم و تو چه میدانی که این پنهان کاری بظاهر کوچک اگر روزی برملا شود چه دلخوری در باطن بزرگی را بوجود میآورد" +سال نو که میآید همه خانه ها نو نوار میشود.خانه ما هم امسال با صفاتر از سال قبل گشت.پیشتر اثاث خانه را عوض میکردم و اضافه تا جهازم مایه آبرو همسرم باشد. و خانواده همسرم از ضعف جهازم خجالت نکشند و به به اطرافیان دلخوششان و دلخوشمان کند !! و چه بدبخت بودم که نمیدانستم مرداب تجمل آنقدرها فروتن نیست که فقط به پاهایت اکتفا کند تو را آنقدر در درون خودش فرو میبرد تا خفه ات کند.و امسال بحول الله... کـــــــــــــــــــــات! مبلها و میز ناهارخوری ام را فروختم و وسایل تجملی را جمع کردم.خانه ساده تر شده است و انگار وسعت وجودیش بیشتر! دلمان خوش شده است که شاید بر طبق گفته عرفا که میگویند العطیات بقدر قابلیات با وسعت وجودی این خانه وجود ماهم با نعمت زخم زبان های اطرافیان وسعت یابد شاید بیشتر بهمان بدهند! میزبان امام زمان مبل منبت ورق طلا میخواهد چیکار؟میزبان امام زمان را چه به تابلو فرش ابریشم با یدک کشیدن اسم "و ان یکاد" ؟میزبان امام زمان را چه به آینه کنسول نقره؟ چه به بوفه و متعلقات چند میلیونی اش؟مگر میشود میزبان مهمان را بخواند و او را بگونه ای که میپسندد اکرام نکند؟؟.....حالا دیگر خجالت نمیکشم اگر اولیاء اللهی پایش به خانه ام باز شود اگر جمعه ای در خانه ام باز باشد و مولایم بخواهد سلامی به اهلش بگوید.... . . عشق نوشت:دلبسته ترت میشوم وقتی این کتاب را در دست گرفته ای در گوشه ای نشسته ای و میخوانی ورقه هایش را هایلایت میکنی و گاهی با صدای هر ورق شانه هایت بی صدا میلرزد... پی نوشت// منظور از کلمه "همه" همه اطرافیانم نیست.بخش کثیری از جمعیت اطرافم هست. پی نوشت 2//جدیدا ها با تمام وحودم شیرینی حرف مولام رو دارم میچشم که گفتن:امام علی (ع):گواراترین زندگی دورافکندن تکلف ها ومخارج اضافی است.غررالحکم برچسبها: عکس, من و نفسم, کتاب و کتابخانه, امام زمان [ یکشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۳ ] [ 19:46 ] [ از نسل او ]
[ ]
|
|
| [قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |